عاشقانه من و همسر عاشقانه من و همسر ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه سن داره

ناناز مامان

جشن دوماهگیه وبلاگت

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عسل مامان! الهی قربونت بشم. بالاخره وبلاگ تو گوگووووووووووووووولللللللللللیه مامان 2 ماهه شده. 2ماهگیه وبلاگت مبارک. مامانی امروز رفتم یه عالمه خرت و پرت البته مهم خریدم. جات حسابی خالی بود عشقم. خسته و کوفته اومدم خونه. گفتم امروز باید تو وبلاگ عزیزدلم یه چیزی ثبت کنم تا وب گلم 2 ماهه بشه. الوعده وفا. خیلی خستم عسلی حسابی خوابم میاد مامانی. می بوسمت شبت بخیر. سلام منو به همه فرشته های خوب خدا که در نبود من از تو مراقبت می کنن برسون. ایشالا زود زود می آی پیش خودم . (اگه خدا بخواد) اییییییییییشالا. بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوووووووووووووووووووووووووس ...
1 اسفند 1390

ماه پر جنب و جوش

سلام عسسسسسسسسسسسلم سلام عشششششششششششقم. فرشته مامان! معذرت می خوام. الان 3 روزه نتونستم بهت سر بزنم. آخه آخره ساله. کارمون حسابی مضاعف شده. همش می گن وای وای بجنبین آخر ساله ها. تا 10 - 15 اسفند می تونیم پروژه ها رو پول کنیم باید بجمبیم. وااااااااااای واااااااااااااااااای ! مامانی اینم کار ما این دنیاییاست حالا ایشالا می آی خودت همه اینا رو تجربه می کنی. این روزا همه دنبال نو شدنن. لباس نو، وسايل نو، گردگیری، ......... حتی طبیعت هم داره خودشو برای نو شدن و باروری مجدد آماده می کنه. ای کاش می شد. شما هم همراه شکوفه های بهاری تو دلم شکل می گرفتیی و می شدی گل ما. معذرت می خوام مامانی بازم عجوووووووووووولی کردم. هر وقت خد...
30 بهمن 1390

یه دنیا دلم تو رو می خواد.................

سلام گلمممممممممممممممممممممممممممممم امروز با خاله لادن رفته بودم دانشگاه. برگشتنی یه سر رفتم خیابون شریعتی. تو مترو یه گل نازیو دیدم. نمی دونی چقده دلم قیلیج ویلیج رفت. مامانی! اسمش دریا خانم بود. مثل یه دریا پر از شور و نشاط و نمک و نمک و نمک. واااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدایا اگه من یه همچین گل خوشگل و نازی داشتم دیگه چی می خواستم از این دنیا. وای دلم می خواست پاشم بخورمش. مامانی یعنی می شه یه روزی هم بیاد که از شیرین کاری و بانمکی تو از خود بی خود بشم. عسسسسسسسسسسسسللللللللللللللم دوسسسسسسسسسسست دارم ...
26 بهمن 1390

ولنتاین بدون تو که خود عشقی

سلام گلم سلام عشقم سلام عزیزم ناناز مامان، امروز روز ولنتاین (روز عشق) بوده. می دونی گلم همه مردم عاشق تو این روز به هم تبریک می گن و به عشقشون ابراز عشق و محبت می کنند. برای من و بابایی هم امروز یه فرصت مناسب برای این بود که بازم به هم یادآوری کنیم که چقدر همدیگه رو دوست داریم. اما عزیزم تا تو نیای عشق ما کامل نمی شه. این ولنتاین بدون تو (که خود عشقی) گذشت. امیدوارم سال دیگه من و بابایی به همراه تو ولنتاین رو جشن بگیریم. عشقم منتظریییییییییییییییییییییییییییییییییییییم   عسلم امروز خیلیا بهم تبریک گفتن می خوام ٢ تا از خوشگلتراشو برات بنویسم: خداوند نقاش چیره دستیست، برای فهمیدنش به دوردستها خیره مشو، نگاهی به آیینه بین...
25 بهمن 1390